درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. سلام من محمدی هستم. این وبلاگ به منظور معرفی شهروندان طلایی منطقه 11(معلولین) ساخته شده است. امیدوارم از این وبلاگ خوشتان بیاید. با آرزوی موفقیت برای شما محمدی
آخرین مطالب
پيوندها
  • تبادل لینک هوشمند

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شهروندان طلایی منطقه 11 و آدرس mt11.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

    تبادل لينك - تبادل لينك





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 26
بازدید کل : 22244
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1


خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


شهروندان طلایی منطقه 11
معرفی شهروندان طلایی منطقه 11




محدوده ناحیه 4:
شمال: خيابان مولوي حد فاصل وحدت الي رازي و خيابان قزوين حد فاصل ميدان قزوين تا پل عباسي
جنوب: خيابان شوش حد فاصل ميدان بهداري تا خيابان وحدت اسلامي
شرق: خيابان وحدت حد فاصل مولوي تا شوش
غرب: مسیر كندرو بزرگراه نواب حد فاصل خيابان عابدين ثمرين تا خيابان قزوين



چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 17:42 ::  نويسنده : مرجان محمدی

محدوده ناحیه3 :

از شمال آزادی ، جنوب قزوین، غرب نواب، شرق کارگر منتهی می شود.

 


آدرس شهرداری ناحیه 3 :

خیابان نواب صفوی – بالاتر از میدان جمهوری – نبش خیابان کلهر – شهرداری ناحیه 3


تلفن تماس :

66909085 - 66909086 - 66595222 - 66923929 - 66420681 -



چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 17:40 ::  نويسنده : مرجان محمدی

محدوده ناحیه1:

شمال: خیابان انقلاب از میدان انقلاب تا چهاراه کالج (خیابان حافظ)

شرق: خیابان حافظ ار چهاراره کالج( خیابان انقلاب) تا میدان حسن آباد

جنوب: خیابان امام خمینی(ره) از میدان حسن آباد تا میدان حر

غرب: خیابان کارگر از میدان حر تا میدان انقلاب



چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 15:37 ::  نويسنده : مرجان محمدی

قانون جامع حمايت از حقوق معلولين  

. دولت موظف است زمينه های لازم را برای تأمين حقوق معلولان، فراهم وحمايت های لازم را از آنها به عمل آورد.ماده 1

 . تبصره- معلول در اين قانون به افرادی اطلاق ميگردد که به تشخيص کميسيون پزشکی سازمان بهزيستی براثر ضايعه جسمی، ذهنی،روانی يا توأم ، اختلال مستمر در سلامت و کارايی عمومی وی ايجاد گردد. به طوری که موجب کاهش استقلال فرد در زمينه های اجتماعی و اقتصادی شود.

 
 
ماده2-کليه وزارتخانه ها، سازمانها وموسسات و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند در طراحی، توليد و احداث ساختمانها و اماکن عمومی و معابر و وسايل خدماتی به نحوی عمل نمايند که امکان دسترسی و بهره مندی از آنها برای معلولان همچون افراد عادی فراهم گردد.

 

. تبصره1- وزارتخانه ها ، سازمانها و موسسات و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند جهت دسترسی و بهره مندی معلولان ، ساختمانها و اماکن عمومی ، ورزشی ، تفريحی ، معابر و وسايل خدماتی موجود را در چهارچوب بودجه های مصوب سالانه خود مناسب سازی نمايند.
تبصره 2. شهرداريها موظفند از صدور پروانه احداث و پايان کار برای آن تعداد از ساختمانها و امکان عمومی و معابری که استانداردهای تخصصی مربوط به معلولان را رعايت نکرده باشند خودداری نمايند.
تبصره 3 . سازمان بهزيستی کشور مجاز است بر امر مناسب سازی ساختمانها و اماکن دولتی و عمومی دستگاه های مذکور در ماده فوق نظارت و گزارشات اقدامات آنها را درخواست نمايد.
تبصره 4 . آيين نامه اجرايی ماده فوق ظرف سه ماه مشترکا توسط وزارت مسکن و شهرسازی ، سازمان بهزيستی کشور و سازمان مديريت و برنامه ريزی کشور تهيه و به تصويب هيأت وزيران خواهد رسيد.

. سازمان بهزيستی کشور موظف است در چارچوب اعتبارات مصوب در قوانين بودجه سالانه اقدامات ذيل را به عمل آورد
: ماده 3

    الف . تامين خدمات توانبخشی ، حمايتی ، آموزشی و حرفه آموزی موردنياز معلولان با مشارکت خانواده های معلولان و همکاری بخش غيردولتی (خصوصی ، تعاونی ، خيريه) و پرداخت يارانه (کمک هزينه ) به مراکز غيردولتی و خانواده ها .

  ب. گسترش مراکز خاص نگهداری ، آموزشی و توانبخشی معلولان واجد شرايط (معلولان نيازمند ، معلولان بی سرپرست ، معلولان مجهول الهويه ، معلولان با ناهنجاريهای رفتاری) با همکاری بخش غير دولتی و پرداخت تسهيلات اعتباری و يارانه (کمک هزينه) به آنها.

  ج. تامين و تحويل وسايل کمک توانبخشی موردنياز افراد معلول .

  د. گسترش کارگاه های آموزشی ، حمايتی و توليدی معلولان و ارايه خدمات توانبخشی حرفه ای به معلولان جهت توانمندسازی آنان.

  تبصره . کارگاه های آموزشی ، حمايتی و توليدی معلولان موضوع ماده فوق از شمول قانون کار مصوب 29/8/1369مستثنی خواهد بود.

  - ماده4- معلولان می توانند در استفاده از امکانات ورزشی ، تفريحی ، فرهنگی و وسايل حمل و نقل دولتی (مترو ، هواپيما ، قطار) از تسهيلات نيمه بها بهره مند گردند.

 

تبصره . وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان تربيت بدنی و شهرداريها موظفتند کتابخانه ، اماکن ورزشی ، پارک و امکان تفريحی خود را به نحوی احداث و تجهيز نمايند که امکان بهره مندی معلولان فراهم گردد.

. ماده 5-افراد تحت سرپرستی معلولان با معرفی سازمان بهزيستی کشور تحت پوشش بيمه خدمات درمانی و معلولان تحت پوشش بيمه خدمات درمانی و بيمه مکمل درمانی قرار می گيرند.

   ماده6- يکی از فرزندان اوليايی که خود ناتوان و معلول بوده (هر دو يا يکی از آنها معلول باشد) و يا حداقل دو نفر از فرزندان آنها ناتوان و معلول باشد از انجام خدمت وظيفه عمومی معاف می گردد.

 
 . تبصره-همسرانی که زن ناتوان و معلول خود را سرپرستی می نمايند مادامی که سرپرستی همسر ناتوان و معلول را برعهده داشته باشند از انجام خدمت وظيفه عمومی معاف می گردند.

 
. دولت موظف است جهت ايجاد فرصت های شغلی برای افراد معلول تسهيلات ذيل را فراهم نمايد:ماده7

الف. اختصاص حداقل سه درصد از مجوزهای استخدامی (رسمی ، پيمانی ، کارگری) دستگاه های دولتی و عمومی اعم از وزارتخانه ها ، شرکتها و موسسات ، شرکتها ، نهادهای عمومی و انقلابی و ديگر دستگاه هايی که از بودجه عمومی کشور استفاده می نمايند به افراد معلول واجد شرايط .

  ب. تامين حق بيمه سهم کارفرما توسط سازمان بهزيستی کشور و پرداخت آن به کارفرمايانی که افراد معلول را به کار می گيرند .

  ج. پرداخت تسهيلات اعتباری به واحدهای توليدی ، خدماتی ، عمرانی و صنفی و کارگاه های توليدی حمايتی در مقابل اشتغال افراد معلول به ميزانی که در قوانين بودجه سالانه مشخص می گردد .
د. پرداخت تسهيلات اعتباری خوداشتغالی (وجوه اداره شده) به افراد معلول به ميزانی که در قوانين بودجه سالانه مشخص می گردد.

  ه . پرداخت تسهيلات اعتباری (وجوه اداره شده) جهت احداث واحدهای توليدی و خدماتی اشتغالزا به شرکتها و موسساتی که بيش از شصت درصد سهام و سرمايه آنها متعلق به افراد معلول است.
و. اختصاص حداقل شصت درصد از پستهای سازمانی تلفنچی (اپراتور تلفن) دستگاه ها ، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی به افراد نابينا و کم بينا و معلولان جسمی ، حرکتی .

  ز. اختصاص حداقل شصت درصد از پست های سازمانی متصدی دفتری و ماشين نويسی دستگاه ها ، شرکتها و نهادهای عمومی به معلولين جسمی ، حرکتی.

  . تبصره1- کليه وزارتخانه ها ، سازمانها ، موسسات و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی مجازند تا سقف مجوزهای استخدامی سالانه خود ، افراد نابينا و ناشنوا و معلولين ضايعات نخاعی واجد شرايط را رأسا به صورت موردی و بدون برگزاری آزمون استخدامی به کار گيرند.

 . تبصره2- سازمان مديريت و برنامه ريزی کشور موظف است سه درصد از مجوزهای استخدامی سالانه وزارتخانه ها ، سازمانها ، موسسات دولتی ، شرکتها و نهادهای عمومی و انقلابی را کسر و در اختيار سازمان بهزيستی کشور قرار دهد تا نسبت به برگزاری آزمون استخدامی اختصاصی برای معلولين واجد شرايط با همکاری سازمان مديريت و برنامه ريزی کشور اقدام و معلولين واجد شرايط پذيرفته شده را حسب مورد به دستگاه مربوطه معرفی نمايد.

 تبصره3- سازمان بهزيستی کشور مجاز است در قالب اعتبارات مصوب خود ، صندوق فرصت های شغلی معلولان و مددجويان بهزيستی را ايجاد و اساسنامه آن را به تصويب هيات وزيران برساند.

  تبصره 4. سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور موظف است آموزش های لازم فنی و حرفه ای را متناسب با بازار کار برای معلولان به صورت رايگان و تلفيقی تامين نمايد.

 
. ماده 8- معلولان نيازمند واجد شرايط در سنين مختلف می توانند با معرفی سازمان بهزيستی کشور از آموزش رايگان در واحدهای آموزشی تابعه وزارتخانه های آموزش و پرورش ، علوم ، تحقيقات و فناوری ، بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و ديگر دستگاه های دولتی و نيز دانشگاه آزاد اسلامی ، بهره مند گردند.
تبصره . آيين نامه اجرايی اين ماده مشترکاً توسط سازمان بهزيستی کشور و وزارتخانه های مذکور و دانشگاه آزاد اسلامی ظرف مدت دو ماه پس از ابلاغ اين قانون تهيه و به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.

. ماده 9- وزرات مسکن و شهرسازی ، بانک مسکن و بنياد مسکن انقلاب اسلامی موظفند حداقل ده درصد از واحدهای مسکونی احداثی استيجاری و ارزان قيمت خود را به معلولان نيازمند فاقد مسکن اختصاص داده و با معرفی سازمان بهزيستی کشور در اختيار آنان قرار دهند.

 
تبصره 1. سيستم بانکی کشور مکلف است ، تسهيلات اعتباری يارانه دار مورد نياز احداث و خريد مسکن معلولان را تأمين کند و به معلولان يا تعاونی های آنها و يا موسسات خيريه ای که برای معلولان مسکن احداث می نمايند پرداخت کند.

  تبصره 2. سازمان ملی زمين و مسکن موظف است زمين مورد نياز احداث واحدهای مسکونی افراد معلول فاقد مسکن را به نرخ کارشناسی تهيه و در اختيار افراد مذکور يا تعاونی ها و موسسات خيريه ای که برای آنان مسکن احداث می نمايند قرار دهد.

  تبصره 3. معلولان از پرداخت هزينه های صدور پروانه ساختمانی ، آماده سازی زمين و عوارض نوسازی معاف می گردند.

  تبصره 4. سازمان بهزيستی کشور موظف است در قالب اعتبارات مصوب خود در قوانين بودجه سالانه و کمکهای يارانه ای اشخاص حقيقی و حقوقی نسبت به احداث واحدهای مسکونی برای معلولان و مددجويان اقدام و مالکيت يا بهره برداری آنها را مطابق آيين نامه ای که سازمان بهزيستی کشور با همکاری وزارت مسکن و شهرسازی و سازمان مديريت و برنامه ريزی کشور تهيه و به تصويب هيات وزيران می رسد به معلولان و مدد جويان واحد شرايط واگذار نمايد.

 
. ميزان کمک هزينه (يارانه) پرداختی سازمان بهزيستی کشور به مراکز غيردولتی (ماده 10- روزانه و شبانه روزی) بابت نگهداری ، خدمات توانبخشی و آموزشی و حرفه آموزی معلولان همه ساله با درنظر گرفتن نرخ تمام شده خدمات و تورم سالانه مشترکا توسط سازمان بهزيستی کشور و سازمان مديريت و برنامه ريزی کشور وزارت بازرگانی تهيه و قبل از خرداد ماه هر سال به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.

. ماده 11- مرکز آمار ايران مکلف است در سرشماری های عمومی جمعيت کشور به نحوی برنامه ريزی نمايد که جمعيت افراد معلول به تفکيک نوع معلوليت آنها مشخص گردد.

 
. ماده 12- سازمان صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران موظف است حداقل دو ساعت از برنامه های خود را در هر هفته در زمان مناسب به برنامه های سازمان بهزيستی کشور و آشنايی مردم با توانمنديهای معلولين اختصاص دهد.

 
. ماده 13- سازمان بهزيستی کشور موظف است با ايجاد ساز و کار مناسب ، نسبت به قيموميت افراد معلول اقدام نمايد ، دادگاهها موظفند در نصب يا عزل قيم افراد معلول صرفا از طريق سازمان مذکور عمل و مبادرت به صدور حکم نمايند.

 
 تبصره1- سازمان بهزيستی کشور موظف است جهت دفاع از حقوق افراد معلول ، در محاکم قضايی وکيل تعيين نموده و به

 دادگاه مربوطه معرفی کند.          

  تبصره 2. آيين نامه اجرايی اين ماده ظرف مدت سه ماه مشترکا توسط سازمان بهزيستی کشور و وزارت دادگستری تهيه و به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.

 
. ماده 14- موديان مالياتی می توانند از طريق سازمان بهزيستی کشور و با نظارت آن جهت احداث مراکز توابخشی ، درمانی و حرفه آموزی و مسکن مورد نياز افراد معلول اقدام نمايند . گواهی هزينه موديان مالياتی در موارد فوق که به تاييد سازمان بهزيستی کشور رسيده باشد به عنوان هزينه قابل قبول ماليايت آنان تلقی می گردد.

 
تبصره . آيين نامه اجرايی اين ماده مشترکا توسط سازمان بهزيستی کشور و وزارت امور اقتصادی و دارايی ظرف مدت سه ماه پس از ابلاغ قانونی تهيه و به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.

 
. ماده 15- روسای سازمانهای بهزيستی استانها مجازند در جلسات شورای برنامه ريزی و توسعه استان و گروه های کاری آن به عنوان عضو شرکت نمايند.

 
تبصره . به منظور کمک به اشتغال معلولان و مددجويان رئيس سازمان بهزيستی کشور مجاز است در جلسات شورای عالی اشتغال شرکت نمايد.

 
. اعتبار مورد نياز اجرای اين قانون از محل منابع زير تامين می گردد: ماده 16

 
. محل اعتباراتی که دستگاهها و نهادها حسب وظايف قانونی در قوانين بودجه سالانه منظور می نمايند.1
. 2.از محل اعتبارات هزينه ای و تملک سرمايه ای سازمان بهزيستی کشور که تاکنون از محل اعتبارات مذکور خدمات لازم را به معلولان ارايه می داده است.

. از محل وجوه واصله از اجرای طرح هدفمند کردن يارانه ها در کشور. 3

  4. 4.از محل صرفه جويی در هزينه های دستگاه ها و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی که ميزان سالانه آن برای هر يک از دستگاه ها و شرکت ها و نهاد ها را هيأت وزيران مشخص می نمايد.

  تبصره 1. آيين نامه اجرايی اين ماده توسط سازمان بهزيستی کشور و سازمان مديريت و برنامه ريزی کشور تهيه و به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.

  تبصره 2. آن تعداد يا بخشی از مواد اين قانون که نياز به اعتبار جديدی داشته باشد مادامی که اعتبار لازم از محل منابع مذکور در اين ماده .تامين نگردد ، اجرا نخواهد شد.


 



چهار شنبه 25 دی 1391برچسب:, :: 17:8 ::  نويسنده : مرجان محمدی

سرکارخانم مرجان محمدی

متولد1353 در شهرتهران هستم.

درنه ماهگی دچارتب فلج اطفال شدم ؛ازوسایل تبی عصا وبریس استفاده می کنم.

وقتی دیپلم گرفتم دردانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شدم،ولی به دلیل عملی که درناحیه کمرم داشتم نتوانستم به دانشگاه بروم.بعدازدوسال که عملم بالاخره تمام شد،مشغول به یادگیری هنرنقاشی شدم؛توسط استادگرانقدرم استاد عفت مهرانی درس های زیادی ازایشون یادگرفتم چه ازلحاظ هنری وچه ازلحاظ اخلاقی

بعداز2سال که شدیداروزی 10 ساعت کارمی کردم به تمام تکنیک های هنری واردشدم،رفتم به وزارت کار و کارت مربیگری رشته طراحی ونقاشی راگرفتم ؛همزمان بااین مدرک وارد هنرستان کاردانش مبصری واقع درمنطقه 10 شهرداری تهران شدم....

مدرک کاردانی گرافیک رایانه را باشوق تمام گرفتم،هرچندکه ساختمان های دانشگاه ها بسیاربدبود؛(ازلحاظ معماری ساختمان) ولی چون عاشق تحصیل هستم اصلا این مشکلات برام مهم نیستند.

برای کارشناسی صنایع دستی (شاخه نگارگری وتذهیب) قبول شدم،باوجود شرایط نامناسب بازهم توانستم بسیارموفق باشم وپایان نامه خوبی را با راهنمایی اساتید مجربی چون استادبزرگواراستادفریدون فخری جوقان واستادگرانقدر استاد عبدالله زاده گذرانم بسیارروزهای سخت وخوبی بود.کاش دوباره تکرارشود..

کسب مقام اول درطراحی پوستربزرگداشت مقام معلم

کسب مقام اول درطراحی پوسترزن عفاف وحجاب

کسب مقام اول درطراحی پوستر22بهمن

کسب مقام برتردرطراحی سی دی آموزشی

برپایی 8سال نمایشگاه هنری ازآثارهنرجویان درهنرستان های مبصری وسروش

طراحی بروشور و پوسترنمایشگاه های هنرجویان کاردانش منطقه 11

به امید اینکه بتوانم برای هم نوعان خودم کاری بکنم سمت دبیرکل کانون های سلامت منطقه 11 را قبول کردم. وتابه امروز توانستم ناحیه 2و3و4 منطقه 11 رامناسب سازی کنم.

مشغول آموزش هنرجویان منطقه 11 دررشته گرافیک رایانه مربوط به مسابقات علمی وکاربردی هستم..



یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, :: 19:44 ::  نويسنده : مرجان محمدی

سرکارخانم فرشته جمشیدی

دارای مدرک خوشنوسی ازانجمن خوشنویسان ، دارای درجه هنری ازوزارت ارشاد اسلامی

برپایی نمایشگاه های مختلف دولتی وگروهی

مشغول به تدریس درمراکز غیردولتی



سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 20:37 ::  نويسنده : مرجان محمدی

سرکارخانم هما هماوندی

متولد16/6/1357

اولین فرزند خانواده،درزمان تولدبه دلیل نارسایی شبکیه ازناحیه چشم نابینا شدم.

 پدرم دبیرآموزش وپرورش،ودرمطبوعات نیزمشغول به کاربودنند.

مادرخاندار

اولین فردمعلول درفامیل

درکناربچه های عادی، دوره دبستان خودرابااستفاده ازخط بریل و کمک آموزشیاربه پایان رساندم.

دوره راهنمایی ودبیرستان به دلیل نبود امکانات درمدارس مخصوص آموزش دیدم.

از11سالگی شروع به یادگیری موسیقی(پیانو)و آوازکردم

پیانوراکم کارکردم ولی به صورت حرفه ای به آموزش آوازکلاسیک ومحلی مشغول شدم،شاگرداساتیدبزرگی چون پری زنگنه،استادمحمدنوری،اجرا درتالاروحدت،باهمراهی گروه کر

سال 75 ازمجتمع نابینایان نرجس دیپلم گرفتم،وارد دانشگاه علامه طباطبائی دررشته روانشناسی شدم

درسال76 باهمسرم آشناشدم

درسال 77 سروشم به دنیا آمد

مانندهمه افرادزندگی پرفرازونشیبی راپشت سرمی گذارم

تجربه دوچرخه سواری راازسال 82 به دست آوردم باهمسرمهربانم رضا با دوچرخه هانی مون دورایران راگشتیم

کشورهای ترکیه ،گرجستان و ارمنستان رادیدن کردیم

سفر20 روزه ودیدار از آرامگاه مولانا

درصداوسیماکارشناس توانمند سازی معلولین.

به مدت یک سال در شبکه 2 مجری برنامه بودم

هفته ای یک باربرنامه زنده شبکه ورزش....حرکت ازنو ساعت 1بعداظهر

دربرنامه ترک اعتیادشب بوهای سوخته سمت مشاوره راداشتم.

باآموزش وپرورش درمدارس استثنایی به عنوان مشاورخانواده مشغول هستم

مشاوره درکمپ های اعتیادوابسته به بهزیستی برای ترک شیشه وکراک

درشهرداری منطقه 11 روانشناس ومشاور

 



سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 20:17 ::  نويسنده : مرجان محمدی

سرکارخانم فریده جمشیدی

متولد1344،ازناحیه پامعلول جسمی حرکتی ،دارای3 فرزند،2دخترو1پسر

عضو پیش کسوت ورزش شنا

ودرساعات خلوت خودبه کارهای هنری مشغول هستند.



سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 20:13 ::  نويسنده : مرجان محمدی

سرکارخانم مهری ذاکری

متولدسال1349 ،معلول جسمی وحرکتی شدید، دیپلم علوم انسانی همسرجانباز32% ومادر2دخترناز

ایشون ازسال1376مشغول به یادگیری ورزش شنا شدنند،وباپشتکاربسیارفراوان دراغلب مسابقات رتبه اول راکسب کردنند

ازسال 1388 تا1391 در ورزش محلات شهرداری با بانوان سالم  رتبه اول تاسوم رابه دست آوردنند.

کسب مقام اول درورزش جهانی معلولین شهرداری

کسب مقام اول لیگ باشگاه های شنا

عضوپیش کسوت ورزش معلولین

دبیرکانون منطقه حر

مسئول ورزش منطقه 10 و11

عضو بسیج فعال

درساعات خلوتی روزانه خود مشغول به کارهای هنری ازجمله سرمه دوزی خیاطی بافتنی و...می شوند 



سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 20:3 ::  نويسنده : مرجان محمدی

سرکارخانم سوره کریم زاده

متولد

خانم کریم زاده ازسال 1372 پاپشتکارفراوان ابتدا به یادگیری فنون ورزشی ،ازجمله شنا،تیرانداری بسکتبال باویلچر،تنیس روی میزپرداختند.

مدت کوتاهی نگذشت که درمسابقات ورزشی صاحب مقام شدند.

درمسابقات محلی با افرادسالم احراز مقام نمودند

درمسابقات جهانی معلولین

درمسابقات لیگ برتر باشگاهی توانستندرتبه یک تاسه راکسب کنند

ایشان معاون انجمن برنا نیزمی باشند

ساعاتی اززندگی خودرابه هنرهای مختلف دستی می پردازند.



سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 19:55 ::  نويسنده : مرجان محمدی

سرکارخانم مریم یوسفی

ازمعلولین جسمی وحرکتی هستند

 عضو پیش کسوتان ورزش شنا هستند،

باهمسرمعلول ومادرمعلول وپسرورزشکارانشان زندگی بسیارخوب وپرنشاطی رامی گذارنند



سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 19:52 ::  نويسنده : مرجان محمدی

شمارش معکوس تا آغاز نهمین سالگرد فعالیت انجمن باور  

با نزدیک شدن به روز مراسم گرامیداشت هشتمین سالگرد فعالیت انجمن باور ، شمارش معکوس برای ورود به نهمین سال تاسیس آن نیز آغاز شده است.

این روزها دفتر انجمن باور شاهد حضور پر شور همیاران و اعضایی است که داوطلبانه برای برگزاری مراسم تلاش می کنند.

از هماهنگی برای حضور مدعوین گرفته تا تدارک اقلام پذیرایی ، دعوت از رسانه ها ، جلسات هماهنگی همیاران و ... خلاصه اینکه همه چیز برای برگزاری یک برنامه به یاد ماندنی آماده می شود .

تنها، حضور گرم دوستان می تواند خستگی این همه کار را از تن اهالی باور دور کند، منتظر شما هستیم!



چهار شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 23:37 ::  نويسنده : مرجان محمدی

تفاوت در چیست؟
نگاهی به«معلولیت»در کتاب‏های مصور کودکان‏ تفاوت در چیست؟

نینا کریستنسن*
شقایق قندهاری

به نظر می‏رسد که تعداد عناوین کتاب‏های مصور کودک‏ که در آن‏ها،شخصیت‏های‏ معلول و ناتوان حضور دارند،رو به افزایش است.باوجوداین از آنجا که تعداد این کتابها هم‏ چنان محدود است،بر تاثیر و اهمیت آن‏ها افزوده می‏شود. نیاز آشکارا به این‏گونه‏ کتاب‏های مصور،باعث شده که‏ هم‏اکنون،گرایش به تولید و انتشار کتاب‏های مصوری که‏ فرد معلولی را به تصویر می‏کشند،بیشتر شود.در حال‏ حاضر باید کتاب‏های موجود در این عرصه را با دقت و هشیاری، مورد ارزیابی قرار داد،چون در اغلب موارد،کودک معلول،در فضای اجتماعی و دوره زمانی خاصی به تصویر کشیده می‏شود و در واقع،نویسندهء چنین اثری،سرانجام،بینش و ذهنیت خاص خود را به مخاطبان منتقل می‏کند. این مخاطبان نیز دو دسته‏اند:کودکانی که از نوعی‏ معلولیت رنج می‏برند و کودکانی که معلول نیستند.
در این گزارش تحلیلی،سعی شده که برای‏ تسهیل مقایسه،بیان تفاوت‏ها و تعیین طیف وسیع‏ و تنوع موجود در این حیطه،صرفا مفهوم«وضعیت‏ عادی»،در کتاب‏های مصوری که از شخصیت‏ معلولی برخوردار هستند،مورد توجه و بررسی قرار گیرد.چطور می‏توان پرداخت به موضوع«ناتوانی و معلولیت»را تعریف کرد؟و چطور می‏توان به وسیله‏ متن و تصویر،تفاوت‏های چنین فردی را نشان داد؟ هم‏چنین،تعیین مخاطبین این کتاب‏ها،بینشی که‏ در خصوص انسان معلول وجود دارد و نیز نیازی که‏ می‏بایست توسط چنین کتاب‏هایی برطرف شود، کاملا ضروری است.کتاب‏های مصوری که زندگی‏ روزمرهء کودکان معلول و ناتوان را به تصویر می‏کشند،این سؤال را در ذهن ایجاد می‏کنند:
تفاوت ادبیات داستانی و ادبیات غیر داستانی چیست‏ و مرزبندی و تعیین حد و مرز این نوع ادبی، چگونه است؟
بیماری سندروم در ادبیات غیر داستانی
تعداد زیادی از کتاب‏های مصوری که به مقولهء معلولیت توجه دارند،در زمرهء ادبیات غیر داستانی‏ می‏گنجند.در بسیاری از این آثار،زندگی عادی و روزمرهء کودکانی که به سندروم مبتلا هستند،به‏ تصویر کشیده می‏شود.به نظر می‏رسد که یکی از هدف‏های اصلی این آثار،بیان ناتوانی و حالات‏ ناشی از معلولیت،برای آن دسته از مخاطبانی است‏ که خود معلول نیستند.باوجوداین که اغلب این‏ کتاب‏ها آموزشی هستند و از کارکرد مثبت و سازنده‏ای برخوردارند،اما اغلب آن‏ها از جاذبه‏های‏ زیبایی‏شناسی بی‏بهره‏اند.این آثار،کیفیت ادبی‏ مطلبوی ندارند و زبان نگارشی آن‏ها در اکثر موارد، بسیار ساده و حتی محاوره‏ای است.علاوه بر این که در بیشتر موارد،تصاویر این کتاب‏ها،بیشتر به عکس شبیه است تا تصویر هنری.در کتاب‏های‏ مصور«وینی سه ساله»1(نوشتهء لیس استوگارد وینلز ووگل،چاپ 1994 دانمارک)و«سورن سندرم‏ دارد»2(نوشتهء هتی یورگنسن چاپ 1998 دانمارک)،شخصیت اصلی،کودکی است که از بیماری سندرم رنج می‏برد.هدف اصلی هر دو کتاب،توصیف حالات و ویژگی‏های چنین کودکانی‏ است.در این کتاب‏ها،شباهت‏ها و تفاوت‏های‏ آن‏ها با بچه‏های«معلولی»مشخص می‏شود. وضعیت این کودکان با کمک متن،تصاویر،پیش‏ گفتار و یا پی‏نوشت خود نویسنده،روشن می‏گردد. در وینی سه ساله،راوی اول شخص،کودک‏ سه ساله‏ای است که در عصر حاضر دانمارک زندگی می‏کند.در هیچ جای متن،به بیماری سندرم اشاره‏ نـ می‏شود؛چون نویسنده می‏خواهد قهرمان‏ داستانش یک کودک باشد و هیچ کس از کودک‏ انتظار ندارد تا تفاوت‏های خود را با دیگران بیان‏ کند.متن داستان،یک روز از زندگی دختر پر جنب‏ و جوش خردسالی را توصیف می‏کند.وینی به‏ نقاشی،بازی و نواختن موسیقی علاقه‏مند است.او می‏تواند در شستن ظرف‏ها کمک کند و تا حدی‏ لباس‏هایش را خودش بپوشد.در حالی که متن،او را هم‏چون دختری معمولی توصیف می‏کند،تصاویر کتاب،تفاوت‏های کودکی با بیماری سندرم را نشان‏ می‏دهد.
در واقع،متن و تصاویر این کتاب،به کمک‏ یکدیگر،مفاهیم را در قالب جذابی به مخاطبان خود منتقل می‏کنند.زمانی که واژه‏ها و عبارات،از شرح‏ و بیان برخی از ابعاد عاجز است و نمی‏تواند برخی از مسائل را به تنهایی عنوان کند،تصویرهای کتاب، اطلاعاتی حساس و ظریفی به خواننده می‏دهد. حتی در مواقعی که کودک راوی،خود از برخی‏ مسائل و حقایق اطلاعی ندارد،بازهم تصویر، وضعیت او را با زبان خاص خود بیان می‏کند.علاوه‏ بر این،عکس‏ها نیز در حس آفرینی و ایجاد احساس‏ لازم در مخاطب،نقش مهمی دارند.در واقع، عکس‏ها موجب می‏شوند خواننده راوی داستان را «واقعی»بپندارد.ارتباط کلامی(در قالب راوی سوم‏ شخص)و ارتباط تصویری(در قالب راوی سوم‏ شخص)،با یکدیگر در مواردی اختلاف و حتی‏ تضاد دارند و بدین ترتیب،مخاطبان کتاب،با دو روایت متفاوت از داستانی واحد روبه‏رو می‏شوند.
در ابتدای کتاب،سه پیش گفتار وجود دارد که‏ آن‏ها هم به طریقی خصوصیات وینی را بازگو می‏کنند.عکاس این کتاب،لیس استوگارد، مادربزرگ واقعی وینی است.او در این بخش،در دو قسمت مجزا،هم کودکانی و هم بزرگسالان را مخاطب خود قرار می‏دهد.
برخلاف متن کتاب،این پیش گفتارها به‏ مخاطبان اعلام می‏کند که وینی،سندرم دارد و به‏ علاوه«او کودکی است همانندی سایر کودکان».

در پیش گفتاری که برای کودکان نوشته شده،چ‏ خصوصیات و تفاوت‏های وینی،مورد توجه قرار می‏گیرد و نویسنده در این قسمت،به مخاطبان خود تفاوت‏های وینی را گوشزد می‏کند؛«اگر با دقت به‏ چشم‏های او نگاه کنید،می‏توانید این تفاوت‏ها را ببینید».و«وینی یک دختر معمولی نیست و او نمی‏تواند همانند سایر بچه‏ها مطالب را یاد بگیرد.سومین‏ پیش‏گفتار کتاب،توسط یک پزشک نوشته شده‏ است.در این بخش،بزرگسالان و پدرها و رایج بیماری‏ سندرم آشنا می‏شوند.این پزشک،در این بخش، می‏گوید:«پدر و مادر نوزادی که سندرم دارد، احساس ناراحتی و سرخوردگی می‏کنند،چون نوزاد آن‏ها یک نوزاد معمولی نیست».به علاوه:«این‏ بچه‏ها هیچ وقت نمی‏توانند مثل مار زیرک و باهوش‏ بشوند.»اما«آن‏ها نیز همانند ما عاطفه و احساس‏ دارند».به عبارت دیگر،علی‏رغم هدف موردنظر در متن داستان؛عکس‏ها و پیش‏گفتارهای‏ مادربزرگ و پزشک در سومین پیش‏گفتار،به‏ روشنی،بر تفاوت‏های میان«مای»عادی و «آن‏های»خاص تاکید می‏کند.
در حقیقت،نویسندگانی پیش‏گفتارها می‏خواهند با توضیحاتی که در این بخش داده‏اند، اطمینان یابند که پیام موردنظر آن‏ها«به درستی» به بچه‏ها،و والدین منتقل شده است.اما از آن جا که پیام‏های مختلف این کتاب،توسط راوی اول‏ شخص،عکس‏ها و پیش‏گفتار پزشک بیان شده‏اند، بررسی نقش عناصر ثانوی و آموزشی که در کنار متن اصلی،در انتقال مفاهیم و پیام‏ها نقش دارند، از اهمیت خاصی برخوردار است.به عنوان مثال، پیش‏گفتاری که توسط پزشک نگارش‏یافته، نمونهء خوبی از حضور مؤثر و مفید نقش عناصر ثانوی،در کنار متن است.پزشک با نگارش این‏ بخش،پیام متن اصلی کتاب را به زیر سؤال برده و حتی آن را مخدوش کرده است.
در کتاب،«سورن سندرم دارد»،راوی سوم‏ شخص،زندگی یک پسر هفت ساله را به تصویر می‏کشد.راوی با بیان این نکته که سورن با سایر کودکان فرق دارد،داستان را شروع می‏کند:«او یک‏ پسر بچهء کاملا معمولی نیست؛چون او بیماری‏ سندرم دارد».متن تاکید می‏کند که:«اگرچه همهء بچه‏هایی که سندرم دارند،با معلولیت مشابهی به‏ دنیا می‏آیند،آن‏ها هم مثل بچه‏های معمولی با یکدیگر بسیار متفاوتند و هریک از این‏ بچه‏ها ویژگی‏های به خصوصی‏ دارد».در این داستان،سورن به عنوان‏ یک فرد خاص،مورد توجه قرار می‏گیرد.او به موسیقی علاقه‏مند است و فوتبال بازی می‏کند. بعضی وقت‏ها بدخلق می‏شود و پسری لجوج یک دنده است.در این‏ داستان،بچه‏های دیگر،به صورت‏ «بچه‏هایی که معلول نیستند»، توصیف می‏شوند.همانند داستان‏ وینی،سورن،کودک پرجنب و جوشی توصیف می‏شود که در بسیاری از موارد،همانند بچه‏های‏ عادی است و می‏تواند همانند بچه‏های عادی،کارهای زیادی بکند. سورن،مثل سایر کودکان غذا می‏خورد،بازی می‏کند،به حمام‏ می‏رود،تلویزیون می‏بیند،به مدرسه‏ می‏رود و با خواهرها و برادران خود بازی می‏کند.اما بعضی وقت‏ها،او به مراقبت‏های‏ خاص نیاز دارد و پرستاری از او نگهداری می‏کند. به علاوه،سورن ماهی یک بار نزد خانوادهء دیگری‏ می‏رود،چون بعضی اوقات خانوادهء خودش«نیاز دارند که با یکدیگر باشند،بی‏آن‏که بخواهند تمام‏ مدت مراقبت او باشند».
«هنریک بیرگراو»،عکاس کتاب است که در عکس‏های خود،به خصوص با عکس روی جلد، سورن را فردی پیروز و موفق نشان می‏دهد.در واقع،چهره‏اش،احساسات و عواطف او به خوبی‏ نمایان می‏کند.آن‏طور که از عکس‏ها معلوم است، سورن با اطرافیان و نزدیکان خود،رابطهء بسیار خوبی دارد.در پی‏نوشت کتاب،پدر و مادر سورن، دربارهء بیماری سندرم صحبت می‏کنند و این که او «از لحاظ عقلی و ذهنی معلول است».آن‏ها ادعا نمی‏کنند که داشتن چنین فرزندی آسان و بدون‏ مسئله است.هم‏چنین،آن‏ها به این حقیقت نیز اذعان دارند که سورن و خواهر و برادرهای او همانند سایر بچه‏ها،در مواردی از مصاحبت هم لذت‏ می‏برند و در مواردی با هم دعوا می‏کنند.
این دو کتاب،در زمینهء معرفی و توصیف چنین‏ بچه‏هایی با یکدیگر بسیار تفاوت دارند.در«وینی‏ سه ساله»،نویسنده و عکاس،وینی را همانند سایر کودکان نشان می‏دهند؛حال آن‏که پیش‏گفتار و تصاویر کتاب،روایت‏گر داستان کاملا متفاوتی‏ است.در«سورن سندرم،با سایر افراد مشخص می‏شود.این تفاوت‏ها و شباهت‏ها،در قالبی آموزشی و تصویری،ارائه می‏شود.
هر دو کتاب،کارکردی مثبت و سازنده دارند و در این مقوله،آغازگر بحث مفیدی به حساب می‏آیند،اما از نظر من،بررسی ابعاد زیبایی‏شناسی‏ این دو کتاب،قابل تأمل است.در این کتاب‏ها،متن‏ مکمل تصویرها و نقاشی‏هاست.به عنوان مثال،در «وینی سه ساله»،می‏خوانیم«قبل از این که‏ بخوابیم،با هم بازی می‏کنیم».
در واقع متن،تصاویر و عکس‏ها را توضیح‏ می‏دهد؛همان‏طور که در برخی از عکس‏ها، زیرنویسی نوشته می‏شود.با این که متن این‏ کتاب‏ها،به ظاهر ساختار داستانی ندارد،در این‏جا متن،رابطهء میان تصاویر و صحنه‏های مختلف را برقرار می‏سازد.باوجوداین که متن این کتاب‏ها، داستانی،هم‏چون راوی اول شخص و سلسله‏ حوادث و رویدادهای به هم پیوسته،بهره می‏برد. در چنین آثاری که در حد فاصل ادبیات داستانی و ادبیات غیر داستانی جای دارند،بررسی ارزش ادبی‏ متن،سودمند است.آیا این اثر،کارکرد داستانی‏ دارد؟آیا لحن راوی منسجم و باورپذیر است؟آیا عبارات و کلمات،با توجه و دقت لازم انتخاب‏ شده‏اند؟
بیماری سندرم در کتاب‏های مصور داستانی
کتاب‏های مصور کودکی که به‏طور مشخص، در زمرهء آثار داستانی جای دارند و شخصیت اصلی‏ آن‏ها یک فرد معلول است،خود به دو دسته تقسیم‏ می‏شوند.در دستهء اول،کتاب‏هایی قرار دارند که‏ درون‏مایهء اصل آن‏ها،عواقب و پیامدهای معلولیت‏ است و این مقوله،به شکلی واقع گرایانه و از زوایای‏ مختلف بررسی می‏شود.
در دستهء دوم که کتاب‏های بسیار اندکی در آن‏ جای دارند،درون مایهء اصلی اثر،بررسی حالات و چگونگی معلولیت نیست،بلکه معلولیت و مسائل‏ مرتبط با آن،دریچهء نگاه خود فرد معلول،مورد بررسی و پرداخت داستانی قرار می‏گیرد.
در کتاب«برادرم سمی»3-نوشته بکی ادوار دز و دیوید آرمیتاج-یکی از نزدیکان سمی-برادرش- از دید خود،به سندرم نگاه می‏کند.مخاطبان با ناراحتی‏ها و مشکلات خوانوادهایی که صاحب‏ چنین فرزندانی هستند،آشنا می‏شوند.در این‏ داستان،راوی که برادر سمی است،از زاویهء دید اول شخص،از رابطهء خود و برادرش سخن می‏گوید،در وهلهء نخست، راوی در خصوص تفاوت‏ها و وجوه تمایز برادرش صحبت می‏کند:
«برادرم سمی،همراه من در اتوبوس‏ بزرگ،به مدرسه نمی‏آید».سپس راوی، علت تفاوت برادرش را از زبان مادر خود نقل می‏کند:«مامانم می‏گوید:چون او آدم استثنایی است،با ما فرق دارد». سپس ما با واکنش راوی،در مورد این‏ وجه تمایز،روبه‏رو می‏شویم:«اما بعضی‏ وقت‏ها آرزو می‏کنم که ای کاش او هم‏ می‏توانست با من سوار اتوبوس بشود». این روند،چهار مرتبه تکرار می‏شود و بدین شکل،راوی به نقل از مادرش، مشخص می‏کند که:«سمی چیزها را یک جور دیگر یاد می‏گیرد».و به همین‏ سبب،او به مدرسهء عادی نمی‏رود و «دوست دارد به شکل متفاوتی بازی‏ کند».او دوست ندارد با دوستان برادرش‏ بازی کند و به شکل خاصی حرف‏ زدن را می‏آموزد.واکنش راوی،در خصوص وضعیت برادرش،این‏ است که او به شکلی«غمگین»، «خجالت‏زده»،«تنها»و«ناامید»آرزو می‏کند که ای کاش برادرش فرد به خصوصی نبود.
در نقطهء اوج داستان،زمانی که سمی، قلعهء برادرش را به زمین می‏زند و آن را می‏شکند،راوی گریه سر می‏دهد.در این‏جا مادر او را دلداری می‏دهد و بار دیگر به او یادآور می‏شود که سمی،آدمی اسثتنایی‏ است.اما راوی داستان،گریه‏کنان،می‏گوید:
«من یک برادر استثنایی نمی‏خواهم».همین عبارت، وضعیت را دگرگون می‏کند و راوی‏ تفاوت‏های فردی برادرش را می‏پذیرد و می‏کوشد از دیدگاه او،به جهان پیرامون خود بنگرد.عاقبت،او این‏طور نتیجه می‏گیرد که:
«بعضی وقت‏ها فکر می‏کنم شانس آورده‏ام‏ که یک برادر استثنایی دارم؛چون این‏طوری‏ من هم یک آدم استثناسس می‏شوم».
اگرچه بخش پایانی داستان،بدون فضاسازی‏ لازم و به‏طور ناگهانی ظاهر می‏شود،رابطهء میان‏ دو برادر-علی‏رغم مشکلاتی که به سبب معلولیت‏ و ناتوانی سمی به وجود می‏آید،تحسین‏برانگیز و زیباست.در این‏جا راوی،در اثر هم‏نشینی با برادر خود،جهان را به گونهء دیگری می‏بیند؛او همانند برادرش از دراز کشیدن روی چمن‏ها و مشاهدهء تابش نور خورشید لذت می‏برد و هم چون سمی،از مسائل بسیار ساده و حتی پیش افتاده خوشش‏ می‏آید.
تصویرهای زیبای کتاب،توجه چندانی به‏ مسئلهه سندرم و معلولیت ندارند.تصویر روی جلد کتاب،دو برادر را نشان می‏دهد که تا حدی به هم‏ شبیه‏اند و حتی در تصاویر اولیهء کتاب،تفاوت‏های‏ ظاهری سمی آشکارا نیست؛چون در این تصاویر، سمی از فاصله‏ای دور و یا حتی از زاویهء خاصی‏ نشان داده می‏شود.تصویرهای کتاب،متناسب با دیدگاه راوی ترسیم شده و از این رو،فضاسازی‏ تصویرهای دیوید آرمیتاج،در تکمیل داستان،نقش‏ به سزایی دارند.به عنوان مثال،در نقطهء اوج داستان‏ که راوی عصبانی می‏شود،تصویرگر،فقط با استفاده از رنگ‏های تیره،خشم و عصبانیت برادر سمی را نشان می‏دهد.با توجه به زمینهء رنگ‏ها در تصاویر قبل و بعد،عجز و درماندگی راوی،در این‏ تصویر به خوبی نمایان می‏شود.تصویرهای زیبا و هنری این کتاب،در القای فضای داستان،بسیار موفق است و بیش از آن‏که رئال و واقعی باشند،از جنبهء بصری نقش آفرینند.
آن‏چه مسلم است،این کتاب،خطاب به‏ خواهران و برادران کودکان معلول نوشته شده تا آن‏ها بینش و درک درستی از این بیماری و مشکلات آن داشته باشند.اما تکلیف بچه‏هایی که‏ مبتلا به سندرم هستند،چیست؟وقتی آن‏ها به‏ گونه‏ای‏توصیف می‏شوند که احساس تأسف،خشم‏ و شرمندگی را در بین اعضای خانوادهء خود به وجود می‏آورند،چه حالی پیدا می‏کنند؟حال این کودکان، قابل درک است و در پی نوشت این کتاب،این نکته‏ مورد توجه قرار گرفته است.در این‏جا،بار دیگر به‏ مخاطبان یادآور می‏شود که سندرم،ابعاد مختلفی‏ دارد و مسائل مرتبط با آن،میزان درک ما و دیدگاه ما بستگی دارد.در داستان برادرم سمی، داستان از زاویهء دید یک برادر روایت می‏شود؛فردی‏ که بیماری سندرم دارد و احساس عشق و محبت را در اطرافیان خود بر می‏انگیزد.
کتاب«اسماج چطور آمد»4-نوشتهء نان‏ گرگوری-نمونه‏ای از کتاب‏های مصور است که‏ یکی از شخصیت‏های اصلی آن،فردی مبتلا به‏ سندرم است،اما این موضوع،درون مایهء اصل‏ داستان را تشکیل نمی‏دهد.
طرح داستان،نشان می‏دهد که چطور «سیندی»-شخصیت اصلی داستان-یک سگ‏ پیدا می‏کند،چطوری آن را از او می‏گیرند و چطور سرانجام،او دوباره آن سگ را به دست می‏آورد.
اکثر کودکان و بزرگسالان با مطالعهء این داستان،به‏ این اندیشند که به دست آوردن چیز دلخواه- هرچه که باشد-از دست دادن آن و بازیافتن مجدد آن،با احساس همراه است.روایت موفق داستان، توام با دیالوگ‏های مناسب،داستان خوبی به وجود آورده است.در این اثر،زوایهء دید راوی،بسیار جالب‏ و گیر است.در واقع،مخاطبان با خواندن بخش‏هایی‏ از متن که در قالب حروف ایتالیک چاپ شده،به‏ ذهن شخصیت اصل داستان راه می‏یابند. تصویرهای کتاب که با استفاده از مداد رنگی ترسیم‏ شده،بر لذت زیبایی‏شناسی آن می‏افزاید و بدین‏ طریق،رویدادها از زوایای متفاوت و جالبی به‏ تصویر کشیده می‏شود.
در تصویر جلد کتاب عکس یک سگ دیده‏ می‏شود و حتی در عنوان کتاب،بیماری سیندی، معلوم و آشکارا نـ می‏شود.خصوصیات ظاهری‏ بیماری سندرم،از صفحهء 5 به بعد کتاب،هیچ جا اشارهء مستقیمی به این واقعیت نشده است.با خواندن متن،متوجه می‏شویم که سیندی زن‏ جوانی است که در محلی خاص زندگی و در یک‏ مهمان‏سرا،به عنوان نظافتچی کار می‏کند.به‏ علاوه ما متوجه می‏شویم که او حق ندارند در محل‏ زندگی خود،سگ نگه دارد و سایر ساکنان آن محل‏ می‏توانند سگش را از او بگیرند.از دیگر نکات قابل‏ توجه در خصوص سیندی،این است که هرگاه‏ عصبی و مضطرب می‏شود،چیزی زیر لب زمزمه‏ می‏کند.او قادر به خواندن نیست.به جز این‏گونه‏ موارد که سیندی را از سایر هم سن و سالان خود متمایز می‏کند،سیندی در وهلهء نخست،به عنوان‏ یک انسان توصیف می‏شود.رفتار او در محل‏ مشکل‏آفرین نیست.او می‏تواند با سایر مردم رابطه‏ داشته باشد،کار می‏کند و به تنهایی از عهدهء کارهای‏ شخصی خود بربیاید.
«اسماج چطو آمد»،داستان زیبایی است که‏ شخصیت اصلی آن،مبتلا به سندرم است. نوسینده،سیندی را با احترام و به صورت‏ ارزشمندی به تصویر می‏کشد.در حقیقت،این‏ کتاب،کودکان و بزرگسالان مبتلا به بیماری‏ سندرم را خطاب قرار می‏دهد.هنگام ارزیابی‏ کتاب‏های مصوری که دربارهء بیماری سندرم‏ هستند،توجه به اهداف آن‏ها ضروری و لازم است. اگر هدف چنین کتابی،آموزش و اطلاع‏رسانی‏ است،آیا اطلاعات آن‏ها منسجم و صحیج است؟در «وینی سه ساله»،پیام‏های متعدد و ناهمگون به‏ مخاطبان منتقل می‏شود،به‏طوری که خواننده‏ سردرگم و آشفته می‏شود.در صورتی که کتاب‏ «سورن سندرم دارد»،اطلاعات دقیق و منطقی به‏ مخاطبان ارائه می‏کند.
یکی دیگر از موارد قابل بررسی،تجزیه و تحلیل ارزش ادبی داستان است.با این که‏ نمی‏توان متن این کتاب‏ها را کاملا داستانی تلقی کرد،اما جای گرفتن آن‏ها در حد فاصل نوع داستان و غیر داستان، موجب می‏شود که بررسی راوی اهمیت‏ پیدا کند.از این رو،این داستان‏ها را نباید صرفا با توجه به چگونگی پرداخت آن‏ها به موضوع موردنظر،ارزیابی و نقد کرد. در کتاب‏های«برادرم سمی»و«اسماج‏ چطور آمد»،مخاطبان(اعم از کودکان و بزرگسالان)،در کنار متن سخنی،با تصاویر زیبا و جذابی روبه‏رو می‏شوند که با متن اثر هماهنگی کامل دارد.
پس از بررسی این کتاب‏ها،حال‏ باید پرسید:چرا پرسش«افراد دارای‏ سندرم با سایر کودکان تفاوت دارند و یا نه؟»تا به این حد اهمیت می‏یابد.در حالی که می‏توان پاسخ‏خای گوناگون و متعددی به این پرسش داد از نظر من، علت اصلی طرح این سؤال،نگرانی و دل مشغولی جامعهء غرب در خصوص‏ مبحث«وجوه تشابه»است.به نظر می‏رسد که این جوامع،میل دارند که‏ تفاوت میان نسل‏ها،نژادها،انسان‏ها و حتی جنسیت‏ها و هم‏چنین،افراد معلول و افراد عادی را تا حد ممکن کاهش دهند.با این که ما همواره شباهت و وجوه مشترک مسائل را ترجیح‏ می‏دهیم.
اگر چه بررسی وجوه مشترک،از منظری‏ منطقی،مثبت و سازنده است،نمی‏توان وجوه تمایز و تفاوت را انکار کرد.خوشبختانه،مردم از جنبه‏های مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند و یکی از این تفاوت‏ها معلولیت است.بررسی این مسائل، اطلاع از نظریات مختلف و درک وجوه تمایز و تفاوت،بسیار ارزشمند و کار است.
پاورقی:
(1)- Kroghs Forlag,1944 Winnie,3 years oldŪvejle,Denmark:
(2)- Denmark,Klemaatis,1998 Soren has Down SyndromeŪRisskov,
(3)- Millbrook press,1997 My Brother SammyŪBrookfield,ct:The
(4)- 1997 How Smudge GameŪNew York,Walker,

*نینا کریستنس،در رشتهء ادبیات تطبیقی، فوق لیسانس دارد و هم اکنون،رساله دکترای خود را روی«کتاب‏های مصور دانمارک در فاصلهء سال‏های 1999-1950»در مرکز ادبیات کودکان‏ دانشگاه دانمارک،در دست انجام دارد.

منبع: 2001 Book bird ـ مجله کتاب ماه کودک و نوجوان » شماره 61



چهار شنبه 14 دی 1391برچسب:, :: 18:3 ::  نويسنده : مرجان محمدی

مقالات فرهنگی،هنری

 

یادداشتی از«باربارا کلوکی» درباره كودكان معلول

معمولا در کتاب‏هایی که برای کودکان معلول‏ نوشته می‏شود،یک شخصیت ناتوان وجود دارد.

در دههء 1970 میلادی،افرادی که ناتوانایی‏های‏ مختلفی داشتند،همراه مدافعان و حامیان خود،به‏ دنبال راه‏هایی برای بهبود و کم کردن حساسیت‏های روحی‏شان،فعالیت‏هایی را آغاز کردند.

به‏همین منظور،در دانشگاه‏ها رشته‏هایی‏ چون«ناتوانی و رسانه»شکل گرفت و در عین‏ حال،مردم‏شناسی در کنار تحقیقات گوناگون در حوزه انواع ناتوانی،دستاوردهای فراوانی را(در سطح بین‏المللی)در اختیار مردم قرار داد.

در حقیقت،بسیاری از این دستاوردها توسط خود معلولین صورت گرفت.با این حال،در برخی از این‏ کشفیات جدید،مسائل معمولا براساس امید به‏ شفا و توسل به لطف و رحمت خداوند پیش‏ می‏رفت.

در دهه‏های بعد،محققان و پژوهشگران این‏ رشته،شروع به تغییر دادن این تصورات کردند و در این کار هم موفق بودند.به همان اندازه نیز توانستند نقش کودکان و بزرگسالان را در انواع‏ رسانه‏ها،پررنگ‏ترنشان دهند.

اکثر دستور العمل‏ها و راهکارها در مورد این‏ مسائل،توسط پژوهشگران آمریکایی طراحی و کارگاه‏ها،سمینارها و دوره‏های آموزشی در چندین‏ کشور،توسط ایالات متحده و سازمان‏های‏ غیر دولتی برگزار شد.

حیطه ادبیات کودک و نوجوان نیز همین روند را پیموده است.در اکثر کشورها کتاب‏های بسیار و داستان‏های شفاهی متعددی وجود دارد که در آن‏ها شخصیت معلول داستان بالاخره شفا می‏یابد.هم‏چنین،داستان‏هایی در مورد افرادی‏ که ناتوانی‏های مختلف دارند و فرشته‏خوی یا اهریمن صفت و دارای قدرت‏های‏ ماوراء الطبیعه‏اند.

پس از این دوره،در ادبیات بسیاری از کشورها، در کنار پیشرفت‏هایی در زمینه آموزش به افراد ویژه،چاپ و انتشار کتاب‏هایی که مختص کودکان‏ استثنایی طراحی می‏شدند،افزایش یافت.

از بین این کتاب‏ها،آن دسته که شامل‏ داستان‏های تصویری برگرفته از زندگی واقعی‏ افراد معلول بودند،طرفداران بیشتری داشتند و مخاطبان بسیاری را جذب خود می‏کردند.

گاه پیام این داستان‏ها در مورد تشابهات‏ موجود بین کودکان بود و گاه در مورد احتیاجات‏ خاص یک کودک ناتوان.هم‏چنین،کتاب‏های‏ بسیاری با هدف آماده سازی کودکانی که به‏ *همه کودکان معلول یا سالم، غم،ناراحتی،ترس و مرگ را به‏ نحوی تجربه می‏کنند.برای‏ همه کودکان ضروری است که‏ به کتاب‏هایی دسترسی داشته‏ باشند که در آن‏ها جنگ، کشمکش‏های مختلف و بلایای‏ طبیعی به تصویر درآمده است

مدارس مختلط (یعنی مدارسی که کودکان سالم و معلول در کنار هم به تحصیل می‏پردازند) می‏رفتند،نوشته شد.

نباید فراموش کرد که این کتاب‏ها،فقط مخاطبان خاص ندارند،بلکه افراد بسیاری که‏ کاملا هم سالم هستند،به این نوع داستان‏ها علاقه‏مندند.

این‏روند در ادبیات کشورها هم‏چنان ادامه دارد و هر روز به تعداد کتاب‏هایی که مخاطبان ویژه را در بر می‏گیرند،افزوده می‏شود.

منبع : پژوهش نامه ادبیات کودک و نوجوان » بهار 1384 - شماره 40



پنج شنبه 13 دی 1391برچسب:, :: 10:53 ::  نويسنده : مرجان محمدی

پیشگیری از سقوط در سالمندان

بیش از یک سوم افراد ۶۵ ساله یا مسن تر هر ساله سقوط می کنند و در نیمی از این موارد، سقوط مکرر است. تقریباً یکی از هر ۱۰ سقوط منجر به آسیب جدی از جمله شکستگی لگن، سایر شکستگی ها، هماتوم ساب دو را (نوع خاصی از خونریزی داخل مغزی) سایر آسیب های جدی بافت نرم یا آسیب به سر می شود. سقوط تقریباً ۱۰ درصد مراجعات به بخش اورژانس و ۶ درصد بستری های فوری را در بین افراد مسن را تشکیل می دهد.
بدون ارتباط با سایر موقعیت های سلامتی، سقوط همراه با محدودیت در حرکت، کاهش در توانایی انجام فعالیت هایی مانند لباس پوشیدن، حمام کردن، خرید یا خانه داری و افزایش احتمال استقرار در خانه سالمندان است.
اگر چه تعداد کمی از سقوط ها یک علت دارند، اکثراً به علت تقابل بین فاکتورهای مستعد کننده طولانی یا کوتاه مدت و فاکتورهای شتاب دهنده کوتاه مدت در محیط فرد ایجاد می شود. بر اساس مطالعات انجام شده، وجود هر یک از عوامل زیر با افزایش خطر سقوط همراهی دارند: آرتریت، علائم افسردگی، شرایط ایستادن، اختلال شناختی، بینایی، تعادل، راه رفتن، یا قدرت عضلانی و استفاده از بیش از ۴ داروی نسخه شده، به علاوه ، خطر سقوط با افزایش تعداد این فاکتورهای خطر افزایش می یابد. خطر سقوط در دسته ای از سالمندان که در یک مجموعه کنار هم زندگی می کردند، برای مثال، از ۸ درصد در آنهایی که فاکتور خطر نداشتند به ۷۸ درصد در آنها که ۴ یا بیشتر فاکتور خطر داشتند، افزایش یافت.
اگرچه ارتباط واضحی بین سقوط و مصرف تعداد بیشتر داروها وجود دارد، ولی خطرات همراه با هر دسته از داروها بیشتر متغیر بوده است.
در طور یک ماه پس از ترخیص از بیمارستان، خطر سقوط بالاست، به خصوص در بین بیماران پیر که آنقدر ضعیف هستند که نیاز به مراقبت بهداشتی در خانه پیدا می کنند. سایر زمانهای با خطر بالای سقوط عبارتند از : مواقعی که دوره ای از بیماری حاد وجود دارد یا بیماری مزمن تشدید شده است.راه کارهای تداخلی منفرد در بین افراد مسنی که به نظر می رسد در خطر سقوط هستند (یا به علت وجود عوامل خطر ناشناخته یا به علت سابقه ای از سقوط مؤثر شناخته شده) شامل تمرین راه رفتن و تعادل و فعالیت هایی جهت قدرت بخشیدن به عضلات با نظارت افراد متخصص، ادامه تدریجی داروهای سایکوتروپیک، شامل بنزو دیازپین ها، سایر داروهای خواب آور و ضد افسردگی ها می باشد.
اگر چه تأثیر توصیه غیراختصاصی در ارتباط با اصلاح عوامل خطر در خانه که در افراد پیر گروههای غیر هدف اجرا شد، هنوز به اثبات نرسیده است، ولی ارزیابی استاندارد شده از خطرات در خانه با ۲۰ درصد کاهش در خطر سقوط همراه بود.
شایعترین اصلاحات پیشنهاد شده در مطالعات عبارتند از : قطع داروها، استفاده از کفش های ایمن، استفاده از کف پوش حمام که لیز نباشد، استفاده از روشنایی در شب، افزودن نرده به پله ها.
زمانی که با افراد مسن به درستی برخورد شود در ۳۰ درصد آنها کاهش فشار خون وضعیتی قابل توجه بالینی مشخص می شود. به علاوه، برخی از افراد پیر با کاهش فشار وضعیتی علائمی همانند سرگیجه یا احساس سبکی سر را گزارش نمی کنند.
اطلاعات دیگری در زمینه پیشگیری از سقوط، شامل وسایل آموزش برای بیمار است که می توان از مؤسسه ملی افزایش سن (
http://www.nia.nih.gov ) و مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری (http://www.cdc.gov ) بدست آورد.

منبع : سایت پزشکان بدون مرز



شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 22:41 ::  نويسنده : مرجان محمدی


مشاوره ژنتيک راه کاهش تعداد معلولان

همه ما برای يک‌بارهم که شده از نزديک با فرد معلول برخورد داشته ايم. افرادی که يا از لحاظ يکی از اعضای بدن يا حواسی مثل بينايی وشنوايی دچار نقصان اند. اگرچه بسياری از اين معلوليت‌ها به دليل سوانح گوناگون به وجود می‌آيند اما تعدادی از اين افراد که کم هم نيستند به دليل بيماری‌های ژنتيکی دوران قبل از تولد، با معلوليت متولد می‌شوند وهزينه‌های هنگفتی را به خانواده خود وجامعه تحميل می‌کنند. اين در حالی است که امروزه به سادگی وبا انجام آزمايش‌های ژنتيک قبل از ازدواج، می‌توان از اين امر جلوگيری کرد.

عواملی موثر در شکل گيری نقص ژنتيک

به گزارش سلامت نيوز به نقل از آرمان ؛ به گفته ليلا زندی « بنابر آمارهای گوناگون، متاسفانه به طور سالانه حدود30 هزار کودک با نقص‌های ژنتيکی گوناگون درکشورمان متولد می‌شوند. نقص‌هايی همچون ناشنوايی، نابينايی و عقب ماندگی‌های ذهني؛ ازجمله اين معلوليت‌ها هستند.» اين مشاور بيماری‌های ژنتيک درادامه به آرمان می‌گويد:‌ « شايد يکی از دلايل بالابودن آمار اين دسته از معلولان درکشور، وجود برخی مسائل فرهنگی ازجمله رواج گسترده ازدواج‌های فاميلی است. همين طور جانيفتادن فرهنگ انجام آزمايش‌های ژنتيک ومشاوره گرفتن از متخصصان امر ژنتيک درحين ازدواج يا زمانی که زوجين تصميم به بارداری می‌گيرند نيز درگسترده بودن تعداد متولدان با معلوليت، تاثير گذار است.» زندی در پايان درمورد اينکه چگونه می‌توان ازتولد کودکان معلول جلوگيری کرد، گفت:‌ « امروزه انجام دادن آزمايش‌های ژنتيک در قبل از ازدواج وهمچنين بررسی سلامت ژنتيکی جنين درهفته‌های اول بارداری، درپيشگيری از تولد کودکان مبتلا به ناهنجاری‌های ژنتيکی موثراست. از سوی ديگر سبک زندگی والدين هم در بروز اين بيماری‌ها تاثير گذاراست. به عنوان مثال مصرف دخانيات وموادافيونی توسط والدين و به خصوص مادری که دردوران بارداری به سر می‌برد يا مصرف نوشابه‌های الکلی، در بروز اين پديده موثر است

مشاوره ژنتيک قبل از ازدواج

اما مشاوره ژنتيک چيست و چگونه از تولد کودک بيمار جلوگيری می‌کند؟ به گفته مجيدمحمدی:‌ «مشاوره ژنتيک به مجموعه‌ای از فرايند‌های آموزشی‌ای گفته می‌شود که به افراد در معرض خطر کمک می‌کند تا از ماهيت بيماری‌های وراثتی وژنتيکی ونحوه انتقال آن به نسل بعدی، مطلع شوند. شايد بتوان گفت که يکی از اهداف مهم اين مشاوره مشخص کردن ضريب ميزان ريسک تکرار يک بيماری ارثی در هر حاملگی است.» وی در ادامه به آرمان می‌گويد: « همه افراد بهتر است که قبل از اقدام به ازدواج به مراکز مشاوره ژنتيک مراجعه کنند اما افرادی که درخانواده خود دارای فردی با مشکلات ژنتيکی هستند به دليل بالا بودن خطرناقل بودن ژن معيوب، حتما بايد قبل ازازدواج وقبل از اقدام به فرزنددارشدن، تحت نظر مشاورژنتيک قرارگيرند.» محمدی در پايان خاطر نشان می‌کند:‌ « درکشورما تا همين چند سال قبل تنها چند نمونه از بيماری‌های ژنتيک قابل تشخيص بود اما هم اکنون 300 تا 400 بيماری ژنتيک را قبل از بارداری در کشور می‌توان تشخيص داد که اين موضوع هم از نظر اقتصادی به نفع کشور است و هم اينکه دردسترس تعدادبيشتری از افراد جامعه قراردارد واگرافراد در اين زمينه به موقع اقدام کنند، مطمئنا درآينده جامعه ما دارای افراد باسلامت بيشتر برخوردار می‌شود. »

پيشگيری يا درمان

نکته اصلی‌ای که دراين مسئله خودنمايی می‌کند، موضوع فرهنگ سازی واطلاع رسانی در مورد انجام مشاوره ژنتيک است. زيرا همان گونه که درسخنان مشاوران ژنتيکی که در بالا ذکر شد، متاسفانه براساس فرهنگ غالب در کشورمان؛ ميزان ازدواج‌های فاميلی
بالاست که در اينگونه ازدواج‌ها ضريب ريسک پذيری برای انتقال ژن معيوب هم بيشتر است. به‌طوری که طبق آمارها دراستان‌ها ومناطقی که براساس آداب و رسوم وخرده فرهنگ‌ها، تعداداين ازدواج‌ها رواج بيشتری دارد، تعداد تولد کودکان متولد شده با ناهنجاری‌های ژنتيک هم بيشتراز سايرمناطق کشور است. البته بايد توجه داشت که نبايد تمامی تقصيرهارا به گردن ازدواج فاميلی انداخت و عوامل ديگری از جمله مصرف الکل استفاده از غذاهای فست فودی وآلودگی‌های زيست محيطی هم می‌تواند دربروز اين بيماری‌ها دخيل باشد.

مشاوره ژنتيک و اختلالات روانی

دکتر محمدرضا فياضی عضو مرکز تحقيقات روانپزشکی و امور رفتاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد معتقد است يکی از عوامل مهم ايجاد اختلالات سايکوزی يا جنون در افراد، عوامل ژنتيکی است که با مشاوره ژنتيکی قبل از ازدواج می‌توان از وقوع آن پيشگيری کرد.به گفته او ميزان ابتلا به اين نوع اختلالات در جامعه در حدود يک درصد است و احتمال ابتلا در افرادی که يکی از والدينشان ژن ابتلا به اين بيماری را داشته باشند در حدود 12 برابر افراد عادی است و اگر هر دو والد اين ژن را داشته باشند اين احتمال به 40 برابر می‌رسد.او پيش از اين درباره راهکارهای پيشگيری از اختلالات عصبی به ايسنا گفته است: اين اختلالات ريشه‌های ژنتيکی دارند و می‌توان با انجام ازدواج‌های انتخاب شده از بروز اينگونه موارد جلوگيری کرد و همچنين با استفاده از آموزش‌های مهارت زندگی از سنين کودکی تا پايان عمر مانند حل مساله، انطباق با استرس و فعال شدن در زمينه‌های مختلف از بروز بيماری‌های روانی جلوگيری کرد.

اجبار در انجام آزمايش ژنتيک

رئيس مرکز پيشگيری سازمان بهزيستی کشور چندی پيش اعلام کرد انجام آزمايشات ژنتيک در کشور قبل از ازدواج و بارداری اجباری می‌شود. به گفته محمد نظم‌ده اجباری شدن آزمايشات ژنتيک در بازنگری قانون جامع حمايت از حقوق معلولان گنجانده شده است.او نيز معتقد است بيش از 60‌درصد معلوليت‌ها در کشور منشا ژنتيکی و مادرزادی دارند، بدين‌ترتيب می‌توان معلوليت‌های مادرزادی را به ميزان موثری کاهش داد. رئيس مرکز پيشگيری سازمان بهزيستی کشور از راه اندازی پنج بنياد پيشگيری از معلوليت‌های مادرزادی در کشور خبر داده است. معرفی‌شدگان به اين مراکز از امکان انجام رايگان مشاوره‌ها و آزمايشات ژنتيک بهره‌مند می‌شوند، چرا که هزينه‌ برخی از آزمايشات تخصصی ژنتيک بالاست و در صورت اجباری شدن بايد قيمت‌ها را به ميزان حداقل رساند



پنج شنبه 3 دی 1391برچسب:, :: 20:58 ::  نويسنده : مرجان محمدی

 حل مشکل خريد کتاب و سی دی برای افراد دارای معلوليت بدون هزينه ارسال با حمايت

سامانه اشتراک محصولات فرهنگی ـ موسسه سام

 

AWT IMAGE

 

سامانه اشتراک محصولات فرهنگی(سام) نهادی است برای حل مشکلات موجود در عرصه توزيع کتاب و ساير محصولات فرهنگی.

 شما می‌توانيد برای تهيه کتاب دلخواهتان با سامانه اشتراک محصولات فرهنگي سام تماس بگيريد.

 در اولين تماس اطلاعات کامل شما در بانک اطلاعاتي اين سامانه ثبت می‌شود و از اين پس شما به عنوان مشتری ثابت می‌شويد. از اينجا به بعد :

اگر کتاب‌های دلخواه شما در فهرست کتاب‌های سايت سامانه وجود داشته باشد بدون پراخت هزينه اضافی برای ارسال، آنها را در اولين فرصت در منزل يا محل کار خود تحويل می‌گيريد.

  اگر کتاب‌های دلخواه شما در فهرست سايت وجود نداشته باشد، سامانه اشتراک محصولات فرهنگی آن کتاب‌ها را برای شما تهيه می‌کند و تحويل شما ميگردد.

  مشترکان شهرستانی هم علاوه بر قيمت پشت جلد کتاب، صرفاً هزينه پست را برای دريافت کتاب‌هايشان پرداخت می‌کنند .

  نشانی اينترنتی:

  سامانه اشتراک محصولات فرهنگی 

  تلفن سفارش: 88453188



شنبه 7 آبان 1391برچسب:, :: 19:55 ::  نويسنده : مرجان محمدی


(قهرمانان معلول شخصیت های غریب و بیگانه در ادبیات کودک و نوجوان آلمان و اتریش)

نویسنده : باربارا هابرل،
مترجم : اشراق، بهار

قهرمان‏های معلول داستان‏های کودکان و نوجوانان آلمان،شخصیت‏های بیگانه‏ای هستند. در بیش‏تر متن‏های بررسی شده که حدود نیمی از آن‏ها بین سال‏های 1970 تا 1985 میلادی به‏ چاپ رسیده و به رابطه میان شخصیت معلول و عامه مردم می‏پردازند،از درون مایه«بیگانه» استفاده شده است.
طبق گفته‏های مالت دارندورف (Malte Dahrendorf) «درصورتی‏که واژه بیگانه،به معنای‏ فردی باشد که در برقراری ارتباط با محیط وگروه‏های‏ اجتماعی دچار مشکل است و به سختی با آن‏ها رابطه‏ می‏گیرد،پس داستان‏های مربوط به این شخصیت‏ها،به‏ ناچار رابطه دشوار میان این افراد و اجتماع را مورد بحث قرار می‏دهد.
به عبارتی دیگر،سؤالی روان‏شناختی- اجتماعی را پیش می‏کشد:چگونه این فرد در ارتباط با جامعه هویت خود را پیدا می‏کند؟»
درحالی‏که برخی از متن‏ها مشکل‏ دوست‏یابی و رابطه دوستانه میان شخصیت عادی‏ و معلول را توصیف می‏کنند،در متن‏های دیگر، این شخصیت‏ها جزو اقلیت ستمدیده‏ای هستند که می‏توانند با تغییر سطح آگاهی عامه،شرایط و موقعیت خود را بهبود بخشند
.کتاب‏های بسیاری‏ که در پانزده سال اخیر به چاپ رسیده است،به‏ مضمونی می‏پردازند که فروان در ادبیات کودکان و نوجوانان به چشم می‏خورد و آن،پذیرش فردی‏ جدید در گروه کودکان است.این کتاب‏ها روی‏ رفتار و فرایند یادگیری کودک معلول متمرکزند و معمولا راوی،داستانی را روایت می‏کند که نشان‏ می‏دهد که چگونه کودک معلول،با انجام عمل‏ قهرمانانه یا به گونه‏ای دیگر،با اثبات قابلیت‏های‏ فوق العاده خود(مثل نجات دادن کسی)،از طرف‏ کودکان دیگر مورد پذیرش قرار می‏گیرد.
معمولا شخصیت معلول داستان، از دیدگاه‏ راوی یا یک یا دو شخصیت عادی داستان توصیف‏ می‏شود. بنابراین، روی افکار و احساسات‏ شخصیت‏های عادی و واکنش‏های ایشان در برابر کودک معلول،تأکید می‏ورزند.این متن‏ها معمولا چنین سؤال‏های را مطرح می‏سازند:چگونه‏ شخصیت‏های عادی،نسبت به کودک معلول‏ واکنش نشان می‏دهند و آیا می‏توانند بر غرور متعصب خود در قبال کودک معلول غلبه کنند؟ تقریبا همواره این کودک معلول است که خود را با شرایط وفق می‏دهد و خود را با انجام اعمالی‏ استثنایی معرفی می‏کند تا از طرف کودکان دیگر مورد پذیرش قرار بگیرد.
به عنوان مثال:
در داستان اولین کولنبرگر،به‏ نام«تابستانی که پری دریایی آمد»(مونیخ، انتشارات اشنایدر،1975)،آنوشکا (Anuschka) ، شخصیت اصلی داستان با بیگی (Biggi) که‏ مبصر کلاس است،دوست می‏شود.این دوستی‏ هنگامی شکل می‏گیرد که بیگی،او را غرق‏ شدن در دریا نجات می‏دهد.در داستان رین هیلد شاریو (Reinhild Shario) ،با نام«همه مل را دوست دارند»،مل،قهرمان داستان،یکی از همکلاسی‏های خود را در یک حادثه آتش‏سوزی‏ نجات می‏دهد و پس از آن،آن‏دو با یکدیگر دوست می‏شوند.
در آثار کلودیا جوناس (Claudia Jonas) ،با نام‏های«مدرسه شبانه روزی»و «وسب نست» (Wasp Nest) وقتی آنجلیکا موفق می‏شود از آتش‏سوزی باغ وحش مدرسه‏ پیشگیری کند،ستارهء مدرسه شبانه روزی می‏شود.
اما تعداد داستان‏هایی که کم‏تر به اعمال‏ موفقیت‏آمیز کودک معلول می‏پردازند و بیش‏تر روی مسئولیت‏های اجتماعی عامه مردم نسبت به‏ کودکان معلول تأکید دارند،چندان زیاد نیست.
در ابتدای داستان«تمساح‏های حومه شهر»کرتس‏ (Kurt) از طرف کودکان دیگر پذیرفته نمی‏شود. بچه‏های گروه،با تعصب از پذیرش کرتس که‏ معلول است و از صندلی چرخ‏دار استفاده می‏کند، سر باز می‏زنند.البته وقتی آن‏ها متوجه می‏شوند او شاهد دزدی سوپر مارکت بوده است،اوضاع عوض‏ می‏شود.
گروه امیداور است که کرتس دریافتن مجرم به آن‏ها کمک کند.آن‏ها او را به زمین‏بازی‏ می‏برند و کرتس نه تنها محل اختفای مجرم را پیدا می‏کند،بلکه در بازی آن‏ها بسیار فعال و خلاقانه ظاهر می‏شود.در طول داستان،کودکان‏ نگرش مغرضانهء خود را کنار می‏گذارند و بر آن‏ فائق می‏آیند.
آن‏ها یاد می‏گیرند چگونه صندلی‏ چرخ‏دار را درمیان جنگل حرکت دهند و می‏آموزند برای هوش،شکیبایی و حضور ذهن کرتس ارزش‏ قائل شوند.سرانجام این ویژگی‏ها در کنار قوهء ابتکار کرتس،منجر به دستگیری مجرم و محکومیت وی می‏گردد.
کلاس کوردن (Klaus Kordon) ،در کتاب‏ خود با نام«خیابان شماره 48 مولمان»،می‏کوشد دیدگاه دیگری را بیان کند که در آن،درون مایه‏ انجام عملی فوق العاده و استثنایی از کودک معلول، به منظور راهیابی به گروه کودکان عادی و پذیرفته‏ شدن از جانب آن‏ها،کم‏رنگ جلوه داده می‏شود. فرانک که قبلا پسری معلول به نام فلیکس را آزار و اذیت می‏کرد،اتفاق‏هایی را به خاطر می‏آورد که‏ پس از حضور فلیکس،در خیابان 48 مولمان رخ‏ داده است.در این داستان که از زبان اول شخص‏ روایت می‏شود،کم‏تر با تفکر انتقادی و انتقاد از خود روبه‏رو می‏شویم.فلیکس مثل کرتس،به‏ سبب شخصیت و رفتار خود،از جانب دیگران‏ پذیرفته می‏شود.درحالی‏که فرانک آن را شجاعت واقعی می‏داند:
«هرچه بیشتر در مورد آن فکر می‏کنم،بیشتر می‏فهمم‏ که فلیکس واقعا شجاع است.همین‏که او هر روز پا به‏ کلاسی می‏گذاشت که در آن بچه‏هایی مثل پل،مورمل و خودم افاده می‏فروختیم،نشان می‏دهد که خیلی شجاع‏ است.»(ص 48)
باوجوداین،کرتس و فلیکس-همانند شخصیت‏های معلول در داستان‏های اشاره شده- بایستی از طریق هوش و استعداد و اعمال‏ استثنایی خود،از جانب کودکان عادی مورد تأیید قرار بگیرند و این کتاب‏ها نشان می‏دهند که‏ معلولیت و یا ویژگی خاص شخصیت‏های اصلی‏ داستان‏ها،منشأ حقیقی ویژگی‏های فوق العاده و چشمگیر آن‏هاست.به عنوان مثال،در مورد کرتس گفته می‏شود که شکیبایی و ارامش او سبب‏ می‏شود که دیگران او را کودک نپندارند؛زیرا رفتار با ملاحظه‏اش،او را بیش از سنش نشان می‏دهد:
کرتس به آرامی گفت:«می‏دانی فرانک،تو اصلا صبور نیستی،چون می‏توانی راه بروی.درحالی‏که من باید روی‏ صندلی چرخ‏دار بنشینم و صبر کنم تا کسی بیاید و مرا ببرد. این طوری یاد می‏گیری که صبور باشی
هر وقت کرتس این‏گونه صحبت می‏کند، بی‏گمان از یاد می‏برد که تنها یک پسربچه است. از این پس او به صورت فردی بزرگسال و بالغ‏ نمایان می‏شود.در عوض،فرانک می‏گوید:
«سرانجام به این فکر رسیدیم که وقتی پای عقل و شعور و آرامش درمیان است،فلیکس همیشه از ما بهتر است.» (ص 82)
این متن‏ها و بسیاری از دیگر کتاب‏های‏ منتشر شده در آلمان و اتریش،واکنش اکثریت را نسبت به موقعیت استثنایی کودکان معلول،مورد
توجه قرار می‏دهد.طبق گفته‏های پیتر اشنایدر (Peter Scheiner موضوع بیگانه،مشکل‏ اعضای گروه اجتماعی نویسندگانی چون وی است‏ که با بهره گیری از حد اکثر قابلیت و توانایی خود،با افرادی که به نظر می‏آیند با اکثریت افراد جامعه‏ تفاوت دارند،مواجه می‏شوند.
جالب این‏که رویکرد نویسندگان آمریکایی که‏ تمایل دارند روی افکار و احساسات شخصیت‏ معلول تمرکز کنند،تفاوت مهمی با رویکرد نویسندگان آلمانی دارد.معمولا متونی که قصد دارند مشکل پذیرش شخصیت معلول را در گروه‏ مورد بررسی قرار دهند،از دیدگاه شخصیت اصلی‏ معلول روایت می‏شوند.
در نتیجه،این متن‏ها معمولا حول شخصیت‏هایی شکل می‏گیرند که‏ می‏توانند شخصیت معلول را همان‏گونه که هست، بپذیرند.امروزه و در ابتدای هزاره دوم در آلمان، خوانندگان نوجوان این کتاب‏ها(که شخصیت‏ اصلی آن‏ها معلول است)،به ندرت در محله یا مدارس خود با این کودکان آشنا می‏شوند.
دلیلش‏ آن است که رستوران‏ها،مکان‏ها و وسایل نقلیه‏ عمومی برای سهولت رفت‏وآمد افرادی که از صندلی چرخ‏دار درآن‏جا وجود ندارد.اغلب کودکان‏ و نوجوانان معلول در آلمان،هنوز در مؤسسه‏ها و مدارس استثنایی هستند؛جدا از افراد دیگر جامعه. نخست این‏که معلولیت،سرنوشتی ناگوار و اسف‏بار به نظر می‏آید و مشکلی درنظر گرفته می‏شود که‏ باید آن را حل کرد.البته اگر واقعا متخصصان‏ بتوانند این مشکل را حل کنند.
تاریخ کشور آلمان و اتریش،در قرن گذشته،به‏ مغایرتی که میان رفاه اجتماعی و به رسمیت‏ شناختن حقوق مدنی تمام افراد جامعه وجود دارد، پرداخته است.در این شرایط،معلولیت به عنوان‏ مسئله‏ای اجتماعی درنظر گرفته می‏شود.الیزابت‏ سی.همیلتون (Elisabeth C.Hamilton می‏نویسد:
«از آن‏جا که ارزش اقتصادی،اجتماعی و سیاسی فرد معلول در جامعه،به لحاظ تاریخی در چارچوب ناتوانی وی‏ در انجام کار،مورد ارزیابی قرار گرفته است،در خواست‏ حقوق تام شهروندی فرد معلول،با صلاح کل جامعه مغایرت‏ مستقیم دارد.استفاده اقتصادی از تمام اعضای جامعه، نقطه عطف مصلحت جامعه است.کارول پور (Carol Poore) ،اهمیت پیشرفت اقتصادی در آلمان را خاطرنشان‏ می‏کند و بر تناقص‏های کلی مربوط به کار،اشتغال و مشاغلی که ریشه در ارزش‏های فردی جامعه دارد،تأکید می‏ورزد
اشخاص معلول،به عنوان افرادی درنظر گرفته می‏شوند که توان انجام کار مفید را ندارند،اما هنگامی که این تبعیض‏ها به آن‏ها معطوف‏ می‏شود،موجب می‏گردد که تمام توانایی‏های‏ بالقوه خود را درک نکنند.پور می‏گوید:
«مسئله اصلی که در پس این دیدگاه وجود دارد،این‏ است:احتمالا فعالیتی که از فرد معلولسر می‏زند،فعالیت‏ ارضاکننده و خلاق تعبیر نمی‏شود.در عوض،اصولا آن را از دیدگاه پیشرفت اقتصادی و کنترل اجتماعی درنظر می‏گیرند
این دیدگاه،حقیقتا و مجازا افراد ویژه را سربار جامعه می‏داند و پایه و اساس اختلاف میان رفاه‏ افراد جامعه به‏طور کلی و درخواست اعمال حقوق‏ مدنی فرد را شکل می‏دهد.
از دهه 1990،مجمع متحد و یکپارچه‏ای از جانب افراد معلول در المان و اتریش شکل گرفت‏ که موفق شدند این دیدگاه و تصویر حاکم بر موقعیت معلولان را تغییر دهند.هردو کشور در قانون اساسی خود،قوانینی را اعمال کردند که مانع از هرگونه تبعیض علیه معلولان می‏شود،اما هنوز از اجرای این قوانین خبری نیست.بیانیه‏های‏ سیاسی احزاب اصلی آلمان و اتریش هم این‏ مسئله را مورد توجه قرار داده است.حزب‏ دموکرات‏های اجتماعی آلمان (SPD) ،در بیانیه‏ انتخاباتی خود به سال 1988،اظهار داشت که‏ بایستی هرچه سریع‏تر قوانین ضد تبعیض به‏ قانون اساسی کشور افزوده شود و در جایی دیگر از همان بیانیه افزودند:«شهروندان معلول نیازمند حمایت‏ و همیاری تمام جامعه‏اند
حزب محافظه‏کار اتریش (OVP) نیز در برنامه اولیه خود به سال 1995،اعلام کرد که‏ معلولان هم عضوی از جامعه‏اند و از این‏رو، بایستی از طرف جامعه مورد حمیات قرار بگیرند:
«حمایت و همیاری ویژه نسبت به معلولان،نه تنها مسئولیت ارگان‏ها و مؤسسات دولتی است،بلکه تک‏تک‏ افراد جامعه باید نسبت به آن‏ها احساس مسئولیت کنند
اسکاریو (Schario) ،در کتاب "Alle Lieben Malle" ،موقعیت متناقض معلولان را به‏ وضوح روایت می‏کند.داستان از جایی آغاز می‏شود که آرزوی مل (Malle) به حقیقت می‏پیوندد:
گرچه این پسر دوازده‏ساله از صندلی چرخ‏دار استفاده می‏کند،این امکان برایش فراهم می‏شود تا درحالی‏که مدرسه کودکان استثنایی در حال‏ تغییر است،به مدرسه خواهرش که با یکدیگر دو قلویند،برود و به مدرسه عادی پا بگذارد.
پیش‏داوری‏ها و تبعیض‏های دو طرف،موجب‏ سوء تفاهم و برداشت غلط می‏گردد،اما مل قبل از پذیرفته شدن از طرف همکلاسی‏های جدیدش، زندگی بهترین دوست آینده‏اش را در یک حادثه‏ آتش‏سوزی نجات می‏دهد.او وقتی ناچار می‏شود دوباره به مدرسه قبلی خود بازگردد،دوست دارد نزد دوستان جدید خود بماند و به وزیر آموزش و پرورش نامه‏ای می‏نویسد.
در نتیجه یک استثنای‏ همیشگی در این قاعده رخ می‏دهد:او موافقت‏ رسمی وزیر آموزش و پرورش را به دست می‏آورد تا به مدرسه عادی باز گردد.
علاوه بر آن،رابطه‏ میان کودکان معلول و کودکان عادی در این‏ داستان،به صورت رابطه میان مراقبت‏کننده و کسانی که باید مورد مراقبت و مواظبت قرار بگیرند، در می‏آید.
از آن‏جا که دوستی نوپای سباستین‏ (Sebastian) با مل،وقت زیادی از او می‏گیرد و بیشتر زمان خود را با مل می‏گذارند،با دوستان‏ دیگرش مشکل پیدا می‏کند.البته وقتی با گروهی‏ از کودکان و نوجوانان،هم معلول هم عادی ملاقات‏ می‏کند،به این نتیجه می‏رسد که برخی کودکان‏ عادی«بهتر است مراقب دوستان معلول خود باشند. بنابراین،تمام اعضای گروه باید با مل دوست شوند.»(ص‏ 151)
به‏طور کلی،در اجتماع و کتاب‏های کودکان و نوجوانان آلمان و اتریش،افراد معلول در اکثر موارد، به عنوان افراد بیگانه و یا وصله ناجور و یا هم‏چون‏ افرادی که مستحق کمک،حمایت و محافظت از طرف دیگر افراد اجتماع هستند،به تصویر کشیده‏ شده‏اند.فقط در مواردی اندک،شخصیت‏های‏ معلول در داستان‏ها این فرصت را پیدا می‏کنند که‏ فعالانه روی جریان اتفاق‏ها تأثیر بگذارند.
در عوض،داستان‏ها معمولا افراد معلول را به عنوان‏ افرادی منفعل که نیازمند کمک از جانب اعضای‏ دیگر جامعه‏اند،به تصویر می‏کشند.

منبع:

Book bird.Vol.39,No.1,2001
مجله پژوهش نامه ادبیات کودک و نوجوان » بهار 1384 - شماره 40



چهار شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 23:32 ::  نويسنده : مرجان محمدی

صفحه قبل 1 صفحه بعد